مرکز عشق

مرکزعشق

مرکز عشق

مرکزعشق

داستان حکیمانه

قبل از ازدواج


مرد: آره، دیگه نمی‌‌تونم بیش از این منتظر بمونم
زن: می‌‌خواهى من از پیشت برم؟
مرد: نه! فکرش را هم نکن
زن: منو دوست داری؟
مرد: البته!
زن: آیا تا حالا به من خیانت کردی؟
مرد: نه! چرا چنین سوالى می‌‌کنی؟
زن: منو مسافرت می‌‌بری؟
مرد: مرتب!
زن: آیا منو می‌‌زنی؟
مرد: به هیچوجه! من از این آدما نیستم !
زن: می‌‌تونم بهت اعتماد کنم؟
.

.

.

: بعد از ازدواج
متن را این دفعه از پائین به بالا بخوانید !!

نظرات 1 + ارسال نظر
مهشید شنبه 4 آبان 1387 ساعت 11:59 ب.ظ

سلام.
خیلییییییییی جالب بود.کلی خندیدم.مرسییی :-))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد