جهت دانلود این اشعار روی لینک زیر کلیک کنید.
http://persianltd. com/asheghi. pps
برای اجرای آن می بایست برنامه Power Point
در سیستم شما نصب باشد.
این نرم افزار جز پکیج برنامه های آفیس می باشد.
لحظ های بی تو بودن ٬مث لحظه های مرگه
قصـــه منـــو تو لیلا٬ قصه درخت و برگه
وقتی برگ از روی شاخه٬ خیلی آروم کنده میشه
بیچاره درخت از این غم ٬می سوزه از سر تا ریشه
وقتی برگ می افته رو خاک٬ میگه با غم به درخت
به یاد درد من نباش ٬فقط توی روزای سخت
می گه بهارو که دیدی٬ سلام مارم برسون
بگو اجل مهلت نداد٬ بازم بشینم پیشتون
کابوس برگی که افتاد ٬یه زمستون با درخته
با خودش میگه خدایا ٬درد بی کسی چه سخته
یه زمشتون یاد برگو٬ تو دلش نگه می داره
واسهء مرگ یه احساس ٬از چشاش بارون می باره
اما وقتی که تموم شد٬ فصل بی رحم زمستون
می شه رو درخت قصه٬ برگ نو رسیده مهمون
بی وفا یادش میره ٬اون همه یه رنگیشو
بهار سال قبلشو ٬اون همه قشنگیشو
یادش می ره تنگ غروب٬ وقتی که باد برگو می برد
تمام خاطراتشو ٬به شاخه های اون سپرد
حالا منم اون برگ خشک ٬تویی درخت بی وفا
بشنو صدای خش خشم٬ به زیر پای آدما
با چشمهای خسته که سرشار ماتم است
کم سن و سال و ساده ولی قرص و محکم است
هی داد می زند پسرک : « امتحان وزن ! »
رد می شوند مردم و ...اینجا جهنم است
با خیل مردمی که فقط خنده می کنند
با سایه های تازه که حتما ...فراهم است
گیلاسهای پایه بلندی که می زنند
یعنی شراب خوردنشان هم دمادم است
هادی بیا !...اخُ حال منیره چطوره ؟ ها ؟
« بد ، مثل قبل ...- البته اسمش که اکرم است !
اما ضعیف و لاغر و کم خون و ...عاشق ِ... »
عاشق به چی؟... « و عاشق گلهای مریم است !»
به به ! چه خوب ! عاشق گلهای مریم و ...
از قول من بگو که خودش مثل شبنم است
خب ، از خودت بگو ، چه خبر از غزل – مزل ؟!
چیزی نوشته ای که نگویم پر از غم است ؟
« یک بیت گفته ام وَ خدا خوب شاهد است
این بیت آخرین غزلی شد که گفتم است :
مردم ! شما که وارث برحق آدمید
آخر کدام کار شما مثل آدم است ؟! »
غریبه توی غربت٬فقط خدارو داره
شبا به یاد میهن٬چشاشو هم میزاره
غریبه توی غربت ٬لباش همیشه بسته است
غریبه توی غربت٬دلش غمین و خسته است
غریبه توی غربت٬دل به کسی نمیده
چون تو دیار غربت٬هرگز وفا ندیده
غریبه توی غربت٬یه همزبون نداره
تا تو غروب غربت٬ سر رو شونش بزاره
غریبه توی غربت٬چشاش در انتظاره
اما کسی نمیآد٬اون هیچ کسو نداره
غریبه توی غربت٬تنهاترین پرنده است
چیزی که قهره با اون٬حس قشنگ خنده است
غریبه توی غربت٬دلش میخواد بخنده
اما تا خنده میآد٬گریه راشو میبنده
غریبه توی غربت٬درد و غمه خوراکش
دل غریبه بد جور٬تنگه برای خاکش
غریبه توی غربت٬از بی کسی میناله
میدونه تو اون دیار٬محبت یه خیاله
غریبه توی غربت٬نگاش به آسمونه
قدر وطن رو حالا٬تو بی کسی میدونه
غریبه توی غربت٬تو دام غم اسیره
غریبه آرزوشه٬توی وطن بمیره
کاش می شد خالی از تشویش شد
برگ سبز تحفه درویش شد
کاش تا دل می گرفت و می شکست
عشق می امد کنارش می نشست
کاش من هم یک قناری می شدم
در تب آواز جاری می شدم
بال در بال کبوتر می زدم
آن طرفتر ها کمی سر می زدم
با قناری ها غزل خوان می شدم
پشت هر اواز پنهان می شدم
آی مردم ! من غریبستانی ام
امتداد لحظه ی بارانی ام
شهر من آن سوتر از پروانه هاست
در حریم آبی افسانه هاست
شهر من بوی تغزل می ده
دهر که می آید به او گل می دهد
دشت های سبز و وسعتهای ناب
نسترن، نرگس، شقایق ، آفتاب